اگر روزی رسد دگر امیدی نباشد به برگشتن یار اگر تا همیشه حسرتش بماند روی این دل بیقرار به این باور میرسم که عشق از من شده بیزار خودمو یا دنیارو به آتیش می کشم اگر روزی رسد بفهمم دیگر نمی آید یا من باید این حقیقت رو بپذیرم که دیگر عشق سراغ دلم نمی آید
ای دل عاشق بسته دیگه ندیدن ای دل عاشق تا کی سختی کشیدن ای دل تنها بسته دیگه جدایی ای دل تنها اخه تا کی بی وفایی ای دل خسته بسته دیگه دوری ای دل خسته اخه تا کی صبوری بازم دلم هواتو کرده بازم دلم تنگ چشاته بازم دلم محتاج نگاته
ساده نگیر عشق منو بی تفاوت از پیشم نرو غرورتو به روم نیار چاره ساز درد من بشو شاهد مرگ من نباش برای من کاری بکن بیا هنوز دیر نشده تو دردام منو یاری بکن
خسته و درمونده منم دارم از دوریت میشکنم عاشق و دل بستت منم که تو رو از یاد نمیبرم دلتنگ و چشم برات منم خستگی عشق مونده به تنم آواره یک نگات منم که نمیتونم از تو دل بکنم منم همون که دل به تو بستم تا ابد به پای عشقت نشستم منم همون که تو رو میپرستم بدون تو یه عاشق دلشکستم
اونیکه منو از یاد برده یه روزی واسه من میمرده رفته و منو تنها گذاشته فکر میکنه بازی رو برده اونیکه ازم یه دنیا دوره یه روز دیدنم آرزوش بوده فکر میکنه غریبه هم مث من تا همیشه به پاش میمونه نفرین نمیکنم بد نیاره یه روزی خودش کم میاره میفهمه با من چه کار کرده اما دیگه راه برگشت نداره
به همه ی دنیا نمیدم حتی یه تاره مو تو ازته دل میگم هیشکی نمیتونه بگیره جاتو یه دل دارم عاشقته، روزی صدبار برات میمیره حتی اگه بشکنیش، بازم واسه تو جونشو میده میخوام با دستای بازم واسه تو خونه بسازم همه ی دنیام میدم تا پیشه تو عشقو نبازم
فکره اینکه تو نباشی هیچ وقت به ذهنم نرسید روی تو دست گذاشتم و دلم از دنیا دست کشید جای هیچ حرفی رو نزاشت اون چشای زیبای تو روزی رو می بینم که تو بگی شدم دنیای تو باز دله تنگم دلتنگت شده و بهونه میگیره وقتی تو نباشی عشقم تو رو نبینم غمگین و یه گوشه میشینم و ازغصه میمیرم عشقم مات تصویره تو میشم وقتی رو به روت می شینم تمومه دنیا رو گشتم مثل تو هیچ جا ندیدم از همه دنیا دل کندم فقط دل به عشق تو بستم حتی از خودم گذشتم تا نشون بدم عاشقت هستم
من غیر ممکنه بتونم بی تو خوشبخت بمونم وقتی که بودی کنارم آرامش عجیبی داشتم امشب گریه و زاری و غم و غصه همه مهمون منن ستاره های خاموش آسمون منو از خودشون میدونن امشب دیگه بهونه ای واسه گریه و زاری نکردن ندارم میخوام مثل بارون فقط از ته دل اشک بریزم و ببارم
من بعد تو،نمردم و زنده ام فقط زندگی کردن یادم رفته اگه میموندی یا چشمات میدیدی عبور از این لحظه ها چقدر سخته بعد از تو خنده بر لبانم ننشست چون نشنوی قلبم بیصدا شکست بعد از تو تمام روزها برام تکراریست به حکم تقدیر،زنده بودنم اجباریست
سکوت کن، بگذار لبان بسته ات حرفهای نگفته ات را فریاد بزنند سکوت کن،بگذار از نگاه سردت بفهمند در دلت چه می گذرد شاید به روی خودشان بیاورند، چه به حال و روزت آوردند!!!
من به آرامش آغوشت محتاجم بگو تو کجا هستی دلبر نازم بی تاب توام و شبها بیقرارم به شوق دیدنت روزارو میشمارم من بیقرارم آشفته حالم روبه زوالم ازخود رهایم درحال جنگم با دل تنگم تا ته قصه به تو پابندم
میون خش خش برگ های پاییز به یاد روزهای خاطره انگیز روی نیمکت بی تو تنها نشستم هنوزم به عشق تو زنده هستم مات ومبهوت یه گوشه می شینم دلیلی برای رفتن تو نمی بینم روی نیمکت برگ هارو میشمارم انگار کاری جز انتظار من ندارم کجای راه من رو گم کردی من حرف وحدیث مردم کردی این زندگی بی تو لطفی نداره نباشی غم تنهاییم پایانی نداره هرروز من مثل امروزم پاییزه بی اراده اشکام روی عکست میریزه روی نیمکت چشام به جاده خیرست اگه برگردی میگی این چقدردیونست
تو این دنیای پر از هیاهو من خودم رو گم کردم نه دل و پای موندن دارم نه میتونم به عقب برگردم با زندگی بیگانه شدم به خلوت دل پناه بردم من به تنهایی قانع شدم ازبس ازدیگران زخم خوردم شور و شوقم برای مرگ بیشتر از زندگی کردنه تو این دنیایی که بزرگترین جرمش عاشق شدنه به زندگی خوشبین بودم اما پشت سرهم بد آوردم از کساییکه فکرشونمیکردم بدترین ضربه هارو خوردم
از دلم خرابه ای بیش نمونده بن بست زندگی من همین جاست نه مال من میشه نه فراموشم برای من همین جا ته دنیاست منو رها کرد به حال خودم مثل تکه چوبی روی موج دریا ازخودش نپرسیدعاقبتم چی میشه منو فروخت به زرق و برق دنیا برو با همون دیگران دنیا رو بگرد از یادت میره دلت با من چه کرد تو برام مثل یک رهگذر بودی رفتی به سلامت،اما دیگه برنگرد
تو هواي بي تو نفس كشيدن سخته مثل درختي بي برگ زندگيم شبيه مرگه دارم مثل برف زمستون توي دستات آب ميشم اگه صدامو ميشنوي برگرد نزارازغصه ات بميرم بي تو تموم عمر من از غم و غصه نوشتنه دارم ازدست ميرم نگو كه اين سرنوشتمه
به این لحظه بارونی قسم بری آب پشت سرت نمیریزم اگه فرسنگ ها دور هم باشی برات یک نامه هم نمینویسم ناله ي غم سر نمی دهم سرم رو به دیوار نمی کوبم دیگه پرسه زنون تو کوچه ها دنبال رد نگاهتو نمیگیرم اونقدر هم ساده نیستم که یه اشتباه دوباره تکرار کنم غرورم بهم اجازه نمیده که به برگشتن تو اصرار کنم
نه باورم نميشه داري ميري خونه بخت ميخواي تنهام بزاري تو اين روزاي سخت نه حقيقت نداره جامو گرفته يه عشق تازه نميخوام و نميتونم ازتو بگذرم خيلي ساده اينقدر وقت تلف كردمو حرف دلم نگفتم كه حالا كار از كار گذشته چقدر اين جدايي برام سخته انگار اينم از روي بد عشقه تو داري ميري دنبال خوشبختيت اما من سياه ميشه روزگارم اگه تو چشام قشنگ نگاه كني مي بيني يه دنيا ازت گله دارم يه مشت خاطره تلخ و شيرين ازت ميمونه باقي با يه هديه روز تولد و يه عكس يادگاري دوست داشتم،دارم،خواهم داشت و برات ميميرم داري ميري خدا نگهدارت باشه عزيزم نمي دونم پشت سرت بايد گريه كنم يا يه كاسه آب بريزم برات آرزوي خوشبختي دارم و به خودم ميگم شايد اينه تقديرم
دگر هوای عشق تو درسرم نیست ازگذشته ودلتنگی هاش چیزی خاطرم نیست تموم خاطره هارو به دست با سپردم عکس و دست نوشته هاتو پشت سرت سوزوندم من مبتلا شده ام به بی احساسی عجیب نیست اگه دیدیم و منو نشناسی غرورم زنده شده بعد اون همه سادگیم تو رو محوت کردم به سختی از زندگیم نمیزارم حسرتی که رو دلم گذاشتی پیرم کنه یا که دنیارو ازم بگیره و زمین گیرم کنه هنوزم سرپا موندم گرچه دلم از دستت خونه نمیخوام از تو حتی یه نقطه هم اینجا جا بمونه
ساده گرفتی زندگی رو گفتی هرچی قسمتم شه نخواستی انتخاب کنی گفتی میترسم اشتباشه
مایوس نشدم از رفتن تو دل من مثل یه دریاست می بینی که هنوز سرپا موندم امید توی چشام پیداست
ز راه سفر برگرد عزیزم دارم از درد تنهایی میمیرم فقط تو اغوش تو اروم میگیرم زعشق تو مبتلا هستم عزیزم تصویرت رو هرشب تو خواب میبینم کجایی که دارم از دست میرم
سالهاست دفتر ارزوهام بسته شده و خاک میخوره انگار باید حسرتشان بر دلم برای همیشه بماند انگار خوشبختی از ما روی برگردونده که بادش هم سمت خانه ما نمی اید شایدم ارزو کردن اصلا به ما نمی اید
همه پل ها رو پشت سرم خراب کردم حالا از راهی که رفتم نمیتونم برگردم اگه ببخشیم از خدامه که برگردم ببین اشک شرم داره از چشمام میریزه پشیمونم و تنها دلیل برگشتنم فقط اینه که بگم اشتباه کردم گرچه میدونم دیره این عذاب وجدان لعنتی داره منو از بین می بره هر شب با دیدن تو خواب از چشام می پره هرچی تو دلته بگو که سکوتت اتیشم میزنه اگه نفریننم کنی حقمه میدونم تو دلت چی میگذره
اگر روزی رسد دگر امیدی نباشد به برگشتن یار اگر تا همیشه حسرتش بماند روی این دل بیقرار به این باور میرسم که عشق از من شده بیزار خودم یا دنیارو به اتیش میکشم اگر روزی رسد که بفهمم دگر نمی اید یا باید این حقیقت رو بپذیرم که عشق دگر سراغ من نمی اید
دوره عاشقی دیگه تموم شده دیگه محبت محبت نمیاره جرات نمیکنی دل ببندی میترسی بره تنهات بزاره کوچه ها سوت و کوره چهره ها پراز غروره اسمون بی ستارست خنده دیگه از لبا دوره هویت عشق نا معلومه عاشق به جنون محکومه یه قطره محبت نمیباره وقتی دلها از هم دوره بارون ببار بارون ببار شاید عوض شه روزگار بارون ببار بارون ببار با خودت عشق بیار
سوار قایق شدم پارو زنون به سمتت اومدم با هزار امید و ارزو تن به این سفر دادم اما وقتی به خشکی رسیدم نبودی و تو رو ندیدم موج پریشون دریا میگفت که رفته و بازم دیر رسیدم توی اون شهر غریب من تک و تنها موندم شبا میومدم کنار ساحل بازم به یادت میخوندم اتیشی روشن میکردم و دور اتیش می نشستم خاطراتمو مرور میکردم و به یا هر لحظش می گریستم دنبال تو میگشتم کوچه به کوچه هر قدم اما ازت خبری نشد به هر دری که زدم خسته و دلشکسته شدم داشتم از غصه میمردم نا امید از هر کجایی دل به اسمون سپردم یه روزی قسمت شد و تونستم اونو ببینم اما باورم نمیشد تو رو با دیگری ببینم سر دو راهی موندم نمیدونستم برم یا باشم اما اخرش تصمیم گرفتم برم و ازت جداشم با چشمونی پر از اشک سر رو شونش گذاشتم یه دل سیر گریه کردم و قلبمو همونجا جا گذاشتم رفتم واسه همیشه گفتم خدا نگهدار شاید دوباره دیدمت به امید روز دیدار
|
About
به وبلاگ شاعرانه و عاشقانه من خوش امدید.امیدوارم لحظات خوبی رو سپری کنید.لطفا من رو از نظرات خود بی نصیب نگذارید! Archivesآبان 1395ارديبهشت 1395 فروردين 1395 خرداد 1392 ارديبهشت 1392 فروردين 1392 اسفند 1391 بهمن 1391 دی 1391 آذر 1391 آبان 1391 شهريور 1391 مرداد 1391 AuthorsمسعودLinks
اجتماعی
تبادل
لینک هوشمند
LinkDump
ساعت مچی کاربران آنلاين:
بازدیدها : آمار وب سایت:
Alternative content |